جدول جو
جدول جو

معنی همگرا شدن - جستجوی لغت در جدول جو

همگرا شدن
لتتلاقى
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به عربی
همگرا شدن
Converge
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
همگرا شدن
converger
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
همگرا شدن
รวมกัน
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
همگرا شدن
ہم آہنگ ہونا
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به اردو
همگرا شدن
להתכנס
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به عبری
همگرا شدن
berkumpul
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
همگرا شدن
convergere
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
همگرا شدن
converger
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
همگرا شدن
zbierać się
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
همگرا شدن
сходиться
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به روسی
همگرا شدن
збігатися
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
همگرا شدن
samenkomen
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به هلندی
همگرا شدن
zusammenlaufen
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
همگرا شدن
एकत्र होना
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به هندی
همگرا شدن
convergir
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
همگرا شدن
একত্রিত হওয়া
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
همگرا شدن
birleşmek
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
همگرا شدن
모이다
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
همگرا شدن
kukusanyika
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
همگرا شدن
汇聚
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به چینی
همگرا شدن
集まる
تصویری از همگرا شدن
تصویر همگرا شدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هم سفرشدن، شرکت کردن اتفاق کردن: بر خوان شیران یک شبی بوزینه ای همراه شد استیزه رو گرنیستی او را کجا شیراز کجا. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همگام شدن
تصویر همگام شدن
اقتدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
diverger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
abweichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
afwijken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
відхилятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
расходиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
odbiegać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
divergir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
divergir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
divergere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
भिन्न होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از واگرا شدن
تصویر واگرا شدن
পৃথক হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی